رییس انجمن دوستی ایران و بلغارستان: برندسازی؛ کلید رونق گردشگری سلامت
توسط :
تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱۴۰۳ 0 دیدگاه
6 بازدید
اشتراک گذاری
با استفاده از روشهای زیر میتوانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
گردشگری سلامت به عنوان یکی از حوزههای درآمدزا در حوزه گردشگری همواره طرف توجه بوده است.
ایران طی چند سال گذشته مسیر طولانی را در بحث گردشگری سلامت طی کرده و ثمره این مسیر تجربههای تلخ و شیرین گوناگونی بوده است که علاوه بر عیارسنجی مزیتهای فراوان کشور در این حوزه، نقاط ضعف و موانع بر سر راه را نیز مشخص کرده است. در گفتوگو با یعقوب قاسمی، رییس انجمن دوستی ایران و بلغارستان و از فعالان صنعت گردشگری کشور، نگاهی به فرازوفرودهای این مسیر انداختهایم.
وی در این گفتوگو به اهمیت برندسازی صحیح گردشگری سلامت در کشور تاکید کرد و نبود آمار مشخص را پاشنهآشیل این حوزه دانست. مشروح گفتوگو با رییس انجمن دوستی ایران و بلغارستان در خصوص فرصتها و چالشهای گردشگری سلامت در ایران در پی میآید.
* مسیری که کشور در حوزه گردشگری سلامت تا به اینجای کار طی کرده است را چگونه ارزیابی میکنید؟
هنگامی که نخستین مجوزهای گردشگری سلامت در کشور صادر شد، از شروط آن حضور یک پزشک در شرکت برای انجام معاینات ابتدایی گردشگران خارجی بود. امروز شرایط بسیار متفاوت است و بیمارستانها نقش گستردهتری در این فرآیند پیدا کردهاند.
به نظرم مهمترین مزیت حضور گردشگران سلامت در کشور امری است که در کشور ما به دلایل گوناگون مورد غفلت واقع شده و آن ترکیب گردشگری سلامت با گردشگری معمول و رایج است. چنانچه بتوان این دو را کنار یکدیگر قرار داد، دور از ذهن نیست که کشور را به همین شکل از درآمد نفت بینیاز کنیم و مهمترین اسباب این اتفاق نیز تقویت زیرساختها است. خوشبختانه وضعیت زیرساختهای مورد نیاز برای گردشگری سلامت طی چند سال گذشته ارتقا یافته است، برای مثال بیمارستانها معمولا چندین اتاق مخصوص بیماران خارجی و همراهانشان در اختیار دارند یا پذیرش آنها را به شیوهای اختصاصی انجام میدهند.
* از نگاه شما مهمترین چالشهای گردشگری سلامت در کشور چیست و ریشه این چالشها را در چه مواردی میبینید؟
در بحث چالشهای این حوزه باید ابتدا به این موضوع پرداخت که در کشور ما آمار و اطلاعات دقیق و قابل اتکایی در بحث گردشگری وجود ندارد. چندی پیش خبری از درآمد میلیاردی گردشگری سلامت در کشور منتشر شد اما هیچ جا گفته نشد که این گردشگران چگونه به کشور آمدهاند؟ آیا توسط شرکتها جذب شدهاند یا پای دلالان در میان بوده است؟ نبود آمار و اطلاعات درست امکان برنامهریزی صحیح و ارزیابی وضعیت را از ما میگیرد.
مورد بعد این است که ما تا به اینجای کار در شناساندن ظرفیتها و پتانسیلهای درمانی و پزشکی کشور به گردشگران سلامت در دیگر کشورها ضعیف عمل کردهایم. پزشکان ایرانی بسیاری در جهان هستند که نام و آوازهای بلندبالا دارند اما نتوانستیم از این شهرت به درستی و در جهت تبلیغ گردشگری سلامت خود استفاده کنیم. اکثر گردشگران سلامتی که به ایران میآیند یا با پزشکان از پیش آشنایی داشتهاند یا توسط اقوام و دوستان خود به آنها معرفی شدهاند. هیچکدام از این روشها یک فرآیند رسمی و سیستماتیک نیست که بتوان جهت توسعه از آن بهره برد. شرکتهایی وجود ندارند که به طور تخصصی در این حوزه فعالیت کنند شرکتهای زیادی مجوز فعالیت در گردشگری سلامت را دارند اما هیچیک به طور ویژه و متمرکز روی آن فعالیت نمیکنند.
به طور کلی میتوان ریشه این چالشها را در موارد متعددی جستوجو کرد اما مهمترین آنها نبود متولی مشخص و معین است. وزارت بهداشت و وزارت میراث فرهنگی هر دو مدعی هستند که متولی اول گردشگری سلامت در کشور هستند و این موضوع منجر به مشکلات گوناگونی شده است؛ از جمله نبود آمار درست که خود بزرگترین ضربه را به برنامهریزیهای کشور در حوزه گردشگری وارد کرده است و به علت نبود متولی مشخص، هیچیک از دو وزارتخانه آمار درستی ندارند که بتوانیم از روی آن آمارها اقدام به ارزیابی شرایط کنیم.
* از نظر شما مهمترین قدم برای حل چالشها چیست و چه راهحلهایی را پیشنهاد میکنید؟
در قدم نخست برای حل چالشهای مذکور ابتدا این دو وزارتخانه باید به طور کامل تکلیف مسوولیتها را میان خود روشن کنند. این امر واضح این است که وزارت بهداشت نمیتواند به تنهایی عهدهدار این موضوع باشد چراکه جذب گردشگران سلامت عموما از طریق شرکتهای مسافرتی صورت میگیرد. در مرحله بعد الگوبرداری از کشورهای همجوار که در حوزه گردشگری سلامت موفق عمل کردهاند نیز بسیار مفید است. کشورهایی نظیر ترکیه، هند و حتی پاکستان در این اواخر موفق شدهاند با انجام یک سلسله اقدامات موفقیتهای قابل توجهی در گردشگری سلامت کسب کنند. هیچ مانعی ندارد که ما نیز آن اقدامات را بررسی و در صورت نیاز الگوبرداری کنیم.
در همین رابطه نبود آمار از آن جهت به برنامهریزیها لطمه میزند که نمیدانیم دقیقا کدام یک از خدمات پزشکی ما برای گردشگران سلامت جذابیت بیشتری دارد. برای مثال بیماران کدام کشور بیشتر خواهان دریافت خدمات زیبایی هستند؟ خدمات نازایی میان کدامیک از کشورها متقاضیان بیشتری دارد؟ به نظرم در صورت بررسی درست تقاضای بازار درمان عراق و سپس ارائه و تبلیغ درست روی آن موفقیتهای مطلوبی در حوزه گردشگری سلامت ایجاد خواهد شد. متاسفانه در حال حاضر هیچ اطلاعات درست و قابل اتکایی در این حوزه وجود ندارد. اطلاعات صحیح که توسط کارشناسان بررسی و پردازش شده باشد، میتواند به مثابه یک نقشه راه برای فعالان این حوزه عمل کرده و قدمهای بعد را مشخص کند.
لازم به ذکر است افراد زیادی در کشور خواهان فعالیت در حوزه گردشگری سلامت هستند اما آیا هیچیک از آنها بررسی کرده که مثلا بیماران اهل جمهوری آذربایجان بیشتر در چه حوزهای هستند؟ آیا جزو دسته بیماران سرطانی هستند یا بیماریهای موروثی؟ تحقیق و بررسی قدم نخست برای یک برندسازی صحیح است؛ این کاری است که ترکیه با صرف هزینه و سرمایهگذاریهای فراوان در آن به موفقیت رسید. یک حوزه ساده مانند کاشت مو را در نظر بگیرید، ترکیه با برندسازی متمرکز بر همین عمل ساده موفق شد سود فراوانی به دست آورد. این در حالی است که کیفیت کار جراحان ایرانی در تمام حوزهها یک سر و گردن بالاتر از کار جراحان دیگر کشورهای همسایه است و همین امر اهمیت برندسازی صحیح و شناخت بازار هدف را بیش از پیش عیان میکند.